پوشش زنان در ایران باستان
بر نقوش سنگی که در ارگیلی ترکیه یافت شدهاست، زنی ایرانی با چادر سوار بر اسب نشان دادهشدهاست(ترکیه در آن دوران بخشی از ایران بودهاست). حتی از زیر برفهای منطقهٔ پازریک روسیه(که در آن دوران بخشی از ایران بودهاست)، سرپوشهای پارچهای زنان هخامنشی پیدا شدهاست. در یکی از مهرهای سنگی هخامنشی که امروزه در موزهٔ لوور نگهداری میشود، یک شاهزادهٔ هخامنشی به همراه همنشینان زنش (ندیمههایش) دیده میشود، که شاهزاده چادر و همنشینان سرپوش دارند.
تولیدوپخش...
برچسب : نویسنده : داودی tolidvapakhsh بازدید : 59
تاریخچه لباس ملی در ایران
تمام کارمندان دولت و دانش آموزان پسر، کلاه های لبه دار استوانه ای معروف به کلاه پهلوی را به جای کلاه های خز مرسوم و کلاه های بیضوی به سر کردند. فقط روحانیون، شامل استادان مدارس، طلاب دینی و زعمای سایر مذاهب به رسمیت شناخته شده از این حکم که در روز اول فروردین 1308 در شهرها و یک سال بعد در دهات و مناطق روستایی اجرا شد، معاف بودند
بر اساس آنچه که در دانش نامه ایرانیکا نوشته شده ، پوشاک ایرانی ها طی سال های اولیه سلسله پهلوی، شبیه پوشاک دوره قاجار بود که اختلافات میان اقوام، روستاها، مناطق و نیز طبقات اجتماعی را منعکس می کرد. در اواخر قرن نوزدهم میلادی تلاش های زیادی برای تغییر پوشش از سوی حکومت صورت گرفت. مخصوصا پس از انقلاب مشروطه که بسیاری از مردان به خارج سفر کرده بودند پوشش اروپایی و پوشیدن کت و شلوار، پاپیون و کراوات را پذیرا شدند. در 29 بهمن 1301 مجلس لایحه ای را تصویب کرد که همه کارکنان خدمات شهری، اعضای کابینه و نمایندگان مجلس را ملزم به پوشیدن پوشاک دوخت ایران در طول ساعات کار می کرد. این دستورالعمل در اول میزان 1302 بنا بر حکم وزیر جنگ، سردار سپه شامل پرسنل نظامی نیز شد.
در 4 مهر 1307کابینه مقرر کرد که تمام مردهای ایرانی به طور یکدست و به سبک غربی لباس بپوشند. تن پوش های بیرونی سنتی مانند شال ها، قباها، سرداری ها و لباده ها، با کت جایگزین شد. شلوارهایی که به طور سنتی از پارچه سیاه جناغی یا مشابه آن دوخته می شد با شلوار و کمربند غربی جایگزین شدند.
این عمل نیز با مقاومت و اعمال زور روبرو شد. اکثریت قریب به اتفاق زنان ایرانی به گونه ای تربیت شده بودند که حجاب را واجب تر می دانستند و معتقد بودند آشکار ساختن سر و گردن گناه است. وانگهی، مردان ایرانی کنار نهادن حجاب را آشکارا نشان بی عفتی می دانستند
تمام کارمندان دولت و دانش آموزان پسر، کلاه های لبه دار استوانه ای معروف به کلاه پهلوی را به جای کلاه های خز مرسوم و کلاه های بیضوی به سر کردند. فقط روحانیون، شامل استادان مدارس، طلاب دینی و زعمای سایر مذاهب به رسمیت شناخته شده از این حکم که در روز اول فروردین 1308 در شهرها و یک سال بعد در دهات و مناطق روستایی اجرا شد، معاف بودند.
در خرداد تا تیر 1313 پهلوی اول از ترکیه دیدن کرد و در آنجا عمیقاً تحت تاثیر برنامه های کمال آتاترک برای مدرنیزه کردن قرار گرفت. او مصمم شد که ایرانی ها هم چون اروپایی ها لباس بپوشند. او در ترکیه دستوری خطاب به نخست وزیر وقت صادر کرد که مقرر می داشت از آن پس تمام کارگران ایرانی کلاه های لبه دار به سبک اروپایی بر سر بگذارند. توجیه او این بود که لبه پهن کلاه، کارگرانی را که در هوای آزاد کار می کردند از آفتاب سوختگی حفظ می کند. در 16 تیر 1334 حکم کابینه، به سر گذاشتن این کلاه را برای تمام مردان اجباری ساخت و به این ترتیب جای کلاه پهلوی را گرفت. این دستور که به شدت اعمال می شد مقاومت های زیادی را خصوصاً در استان ها برانگیخت.
در یک واقعه مشهور، گروهی از مسلمانان به رهبری روحانی صریح اللهجه ای به نام شیخ تقی بهلول در مسجد گوهر شاد مشهد بست نشستند که در آنجا مورد حمله نیروهای امنیتی قرار گرفته و تعدادی از مردم کشته شدند. پیش از واقعه گوهر شاد، پهلوی اول شخصاً برای تغییر لباس زنان الزام و اجباری اعلام نکرده بود.
در خرداد تا تیر 1313 پهلوی اول از ترکیه دیدن کرد و در آنجا عمیقاً تحت تاثیر برنامه های کمال آتاترک برای مدرنیزه کردن قرار گرفت. او مصمم شد که ایرانی ها هم چون اروپایی ها لباس بپوشند. او در ترکیه دستوری خطاب به نخست وزیر وقت صادر کرد که مقرر می داشت از آن پس تمام کارگران ایرانی کلاه های لبه دار به سبک اروپایی بر سر بگذارند
بعضی اعضای دربار که در خارج تحصیل کرده بودند با منسوخ کردن کامل حجاب موافق بوده و بر حضور زنان در فعالیت های اجتماعی تاکید داشتند. یکی از حامیان چنین دیدگاهی، وزیر وقت دربار، عبدالحسین تیمورتاش بود که در جلسه کابینه در سال 1312 واردات کلاه زنانه از خارج را قانونی کرد. سرانجام در سال 1314 پهلوی اول، دستور به کشف حجاب داد. وی نخستین حکمران منطقه بود که چنین کاری را انجام می داد. آتاترک حجاب را ممنوع نکرده بود.
این عمل نیز با مقاومت و اعمال زور روبرو شد. اکثریت قریب به اتفاق زنان ایرانی به گونه ای تربیت شده بودند که حجاب را واجب تر می دانستند و معتقد بودند آشکار ساختن سر و گردن گناه است. وانگهی، مردان ایرانی کنار نهادن حجاب را آشکارا نشان بی عفتی می دانستند. از طرفی فشار پلیس اجتناب ناپذیر بود. آنها زنان را کتک می زدند، چادرها و روسری هایشان را کشیده و پاره می کردند و حتی خانه هایشان را به زور می گشتند. هر چند رفته رفته مقاومت مردم بر زور حکومت فایق آمد، اما سه تا چهار سال آخر سلطنت پهلوی اول، زن ها با لباس های بلند ساده، جوراب های کلفت و کلاه های حصیری لبه پهن، در اجتماع ظاهر می شدند. در برخی روستاها و شهرهای کوچک، زنان دیگر خانه هایشان را ترک نکردند، تا آنکه رضا خان در شهریور 1320 مجبور به کناره گیری شد. در دوران پهلوی دوم نیز بی حجابی و تقلید از مدهای غربی میان گروهی از مردم ایران رواج داشت. تا آنکه در سال 1357 و با پیروزی انقلاب اسلامی، بی حجابی برای زنان ممنوع و پوشیدن لباس های ساده تر از آنچه مد غرب بود برای مردان به عنوان ارزش شناخته شد.
تولیدوپخش...
برچسب : نویسنده : داودی tolidvapakhsh بازدید : 59
چگونگی پیدایش لباس
ایرانیان از بیش از 10 هزار سال پیش دارای تمدن بودهاند. از این رو، ریشهی بسیاری از دستاوردهای بشر را در این تمدن میتوان یافت. برای مثال، نخستین ابزار ریسندگی و بافندگی در غار كمربند، نزدیك بهشهر، یافت شده است كه به 7 هزار سال پیش از میلاد مسیح بازمیگردد. به علاوه، در قدیمیترین بخشهای شهر باستانی شوش، كه در خوزستان قرار دارد، سوزنهای سوراخدار پیدا شده است.
این دستاوردهای و نوآوریهای دیگری كه در دورانهای بعدی رخ داد، صنعت پارچه و پوشاك ایران را پیشتاز و سرآمد جهانیان كرد. جالب است بدانید اسكندر مقدونی، با آنكه به ایران حمله و آن را اشغال كرده بود، لباس ایرانی میپوشید. در این جا به برخی از نوآوریهای ایرانیان در زمینهی پوشاك و پارچه اشاره میشود.
كت و شلوار
ایرانیان نخستین مردمانی بودند كه كت آستیندار و شلوار میپوشیدند. مردمان تمدنهای دیگر، بابلیها، آشوریها، یونانیها و رومیها، شلوار نمیپوشیدند و حتی یونانیها ایرانیان را به خاطر شلوارهای رنگیشان مسخره میكردند. ایرانیان حتی نوعی شلوار ویژهی سواركاری نیز داشتند كه تنگ و چسبان بود و اغلب از چرم ساخته میشد.
شلوار در اصل شروال خوانده میشد. عربها آن را سروال نامیدند و جمع آن را سراویل میگویند. در تركی و كردی نیز شروال گفته می شود. مجارهای آن را شلواری (Schalwary) میگویند. به زبان لاتین، سارابارا (Sarabara) گفته میشد. واژهی انگلیسی Pajama (پاجاما) از واژهی پای جامه ساخته شده است كه از واژههای فارسی كهن است.
پوشش زنان
ایرانیان از دیرباز به پاكدامنی اهمیت میدادند و زنان ایرانی پوشیده با چادر یا پوششهای دیگری كه بخشهایی از موها را میپوشاند و تنه را در بر میگرفت، در میان مردان ظاهر میشدند. در یك مهر سنگی استوانهای كه از دورهی هخامنشی برجای مانده و اكنون در موزهی لوور فرانسه نگهداری میشود، شاهزادهی ایرانی و ندیمههایش دیده می شود كه شاهزاده چادر و ندیمهها سرپوش دارند. در طرحی كه روی سنگی در ارگیلی تركیه نقش بسته است، زن ایرانی باپوشش چادر و سوار بر اسب دیده میشود. حتی سرپوشهای پارچهای دورهی هخامنشی از زیر برفهای منطقهی پازریك روسیه پیدا شده است. (یادآوری میشود، سرزمینهایی كه نام بردیم، بخشی از امپراطوری پهناور پارسها بودند.)
گلدوزی
نقش زدن بر پارچه و لباس از دیرباز در ایران مرسوم بود. در تابوت سنگی اسكندر كه در موزهی استامبول نگهداری میشود، ایرانیان شلوارهایی با پارچههای زیبا پوشیدهاند كه طرح دار و گاهی نقشهایی از گلها دارند. گلدوزی در دورهی صفویه به شكوفایی رسید به نحوی كه هنرمندان روم شرقی (امپراتوری بیزانس) طرحهای ایرانی را بر لباسهای فاخر نقش میزدند. حتی ریشهی عنصرهای اصلی گلدوزی امروزی نیز به ایران بازمیگردد كه از راه كشورهای ساحل دریای مدیترانه به ایتالیا و اسپانیا رفته و بعدها در سرزمینهای دیگر مورد توجه قرار گرفته است.
ابریشم ایرانی
بافتن پارچه از ایران آغاز شده و تا دروهی صفوی از مهمترین فرآوردههای صادراتی ایرانیان بوده است. با آن كه بافت ابریشم به چینیها بازمیگردد، ابریشم ایرانی در دورهی ساسانیان به چنان كیفیت و ظرافتی رسیده بود كه چینیها نیز از ایران پارچهی ابریشمی وارد میكردند. برخی از پارچههای ایرانی كه ویژهی اسقفها تهیه شده، هنوز در گنجینههای كلیساهای اروپا نگهداری میشود.
ردپای شكوه صنعت پارچهبافی را در واژههای ایرانی كه به زبانهای مختلف راهیافته است، میتوان پیدا كرد.
در زبان عربی: دیباج (از واژهی دیباگ به مفهوم زری ابریشمی) و استبرق (از واژهی ستبرگ به مفهوم نوعی پارچهی ابریشمی)
در زبان انگلیسی: Tafta (از واژهی تافته به مفهوم نوعی پارچهی ابریشمی) Chintz (از واژهی چیت به مفهوم نوعی پارچه)
در زبان روسی: Izarbaf (از واژهی هزارباف به مفهوم پارچهی زری گلابتون) و Partcha (از واژهی پارچه)
لباس ورزش
ایرانیان نخستین مردمانی هستند كه از لباس ورزشی استفاده میكردند. چوگان ورزش باستانی و مورد علاقهی ایرانیان بود. چوگان بازان نوعی پیراهن نیمآستین و شلوار تنگی میپوشیدند تا هنگاه بازی راحتتر باشند. جنس پیراهن چوگان بازی را نیز نوعی انتخاب كرده بودند تا كمتر عرق كنند. انگلیسیها در سالهای استعمار هندوستان در آن سرزمین با چوگان و لباس نیم آستین آشنا شدند و آن را به خود به اروپا بردند كه بعدها به آمریكا نیز راه یافت و به تیشرتهای امروزی منجر شد.
لباس شوالیهها
در دورهی اشكانیان و ساسانیان مردان جنگی خود و اسبانشان را زره پوش میكردند. در تاق بستان، در كرمانشاه، سربازی زرهپوش سوار بر اسب زرهپوش بر پهنهی سنگ كندهكاری شده است كه با دیدن آن به یاد شوالیههای اروپایی میافتیم. در واقع، شوالیههای اشكانی سرمشق شوالیههای اروپایی قرار گرفتند.
نوآوریهای دیگر
دستكش: گزنفون، تاریخنگار یونانی با ایرانیانی روبهرو شده بود كه دستهایشان را در پوستهای ضخیم و قابهایی نگه میداشتند. نمونههایی از دستكشهای زینتی در موزهی ایران باستان نگهداری میشود.
انوع كلاه: ایرانیان از دیرباز كلاههای گوناگونی میپوشیدند كه نشاندهندهی موقعیت اجتماعی آنان بود. كلاه پاپها و حتی تاج برخی از پادشاهان قدیم اروپا، برگرفته از كلاه و تاج پادشاهان ایران است.
چكمه : پوشیدن چكمههای چرمی از زمان هخامنشیان مرسوم بود و حتی ژوستینین، امپراتور روم شرقی، چكمههای ایرانی میپوشید.
شال: هنوز هم در زبان انگلیسی به همین نام خوانده میشود (shawl) و نوع مردانه و زنانهی آن هر دو نوآوری ایرانی هستند.
آن سه خرمند: طرحی از سه مغ زردشتی كه برای شست و شو و معطر كردن عیسی مسیح(ع) دعوت شده یودند. این تصویر موراییك، بر دیوار كلیسای سنت اپالینار در شهر راون ایتالیا نقش بسته است.
تولیدوپخش...
برچسب : نویسنده : داودی tolidvapakhsh بازدید : 84
تولید انبوه
تولید انبوه به تولید کالای استاندارد به مقدار زیاد گفته میشود به خصوص که شامل خط مونتاژ نیز باشد. این نوع تولید به همراه تولید دستی و تولید دستهای سه روش اصلی تولید کالا محسوب میشوند.
تولید انبوه در تولید انواع و اقسام کالاها استفاده میشود؛ از سیالات (مانند سوخت و مواد شیمیایی) گرفته تا قطعات جامد جدا از هم (مانند بست) ویا حتی سرهم کردن آن قطعات (مانند اتومبیل سازی).
کلیت
تولید انبوه شامل ساخت خیلی سریع کالاهای مشابه به تعداد زیاد است. در این روش به جای اینکه هر کارگر بر روی ساخت تمام یک محصول کار کند، از روش مونتاژ استفاده میشود تا کالاهایی که به صورت جزئی تکمیل شدهاند برای کارگرهایی که بر روی قسمت خاص دیگری از محصول کار میکنند، فرستاده شوند. این کار باعث تسریع فرایند ساخت میشود.
تولیدوپخش...
برچسب : نویسنده : داودی tolidvapakhsh بازدید : 92
تاریخچه پوشاک ایرانیان در دوره کهن
در کتاب «پوشاک در ایران باستان»، مولف به توصیف پوشاک طبقات مختلف جامعه در ایران باستان پرداخته و تا حدودی شرایط اقتصادی و اجتماعی اقشار مختلف جامعه را از منظر جامعهشناسی و انسانشناسی شرح میدهد.
با نزدیک شدن به روزهای پایانی سال که یکی از ویژگی های آن خریدهای نوروزی به ویژه پوشاک است، مطالعه کتاب هایی با موضوع پوشاک، آن هم در زمینه پوشاک ایرانیان از آغاز تا پایان دوره ساسانی شاید خالی از لطف نباشد. به ویژه این که در سال های اخیر با رواج انواع پوشاک خارجی در ویترین لباس فروشی های کشور به نوعی با تهاجم فرهنگی از منظر عرضه انواع لباس های تولید کشورهای بیگانه مواجه هستیم که با مراجعه به تاریخچه کهن و پربار پوشاک در کشورمان می توان در اندیشه های امروزی در مواجه با پوشاک خارجی تجدید کرد. در این زمینه، کتاب«پوشاک در ایران باستان» نوشته فریدون پوربهمن که با ترجمه هاجر ضیاء سیکارودی و ویراستاری علمی دنیا مملکت دوست قابل توجه و تامل است. این اثر دومین کتاب از مجموعه فرهنگ و تمدن دنیای کهن محسوب می شود که توسط انتشارات امیر کبیر در تهران چاپ و منتشر شده است.
این کتاب شامل پیشگفتار، مقدمه، فصل اول تا هفتم، نتیجه گیری، بخش های مراجع، منابع تصاویر، فهرست منابع و در آخر، بخش نمایه است. مولف کتاب، فریدون پور بهمن در رشته تاریخ باستان موفق به اخذ درجه دکتری شده است. وی کتاب «پوشاک در ایران باستان» را به زبان فرانسه تالیف و هاجر ضیاء سیکارودی آن را به فارسی ترجمه کرده است. طرح های بسیاری که در کتاب در موضوع پوشاک آمده است به فهم بهتر مطالب کمک می کند. در این کتاب مولف به توصیف پوشاک طبقات مختلف جامعه در ایران باستان پرداخته است و در ضمن تا اندازه ای شرایط اقتصادی و اجتماعی اقشار مختلف جامعه را شرح میدهد و همچنین تلاش می کند به برخی از ویژگی های جامعه شناسی و انسان شناسی دوره باستان بپردازد. نکته دیگر اینکه در پایان هر فصل مراجع مطالب هر فصل ذکر می شود.
در این فصل اول کتاب ابتدا به موقعیت جغرافیایی و اقتصادی ایران به صورت کلی پرداخته می شود و سپس درباره پیشینه اقوام ایرانی، دین غالب، اقلیت های مذهبی از دوره باستان تا امروز و زبان مردم ایران مطالبی بیان می شود. همچنین در فصل دوم که با عنوان« دوران ما قبل تاریخ» نامگذاری شده است، درباره مناطق ما قبل تاریخی شامل عیلام، بابل و آشور و سرنوشت مردمان آنها از آغاز تا انتها توضیح داده می شود و پس از آن همراه با ارائه طرح هایی، پوشاک اقوام مذکور مورد توجه قرار می گیرد. مطالب فصل سوم هم عبارتند از تاسیس پادشاهی ماد، قبل از مادها، مادها در ابتدا، مادها در برخورد با پادشاهی اورارتور( آرارات)، آشور، سکاها، لیدیه و حکومت پادشاهان ماد. پس از توضیح درباره عناوین ذکر شده به جامه های مادی پرداخته شده است. آرایش مو و سربند های مادی، اجزای دیگر لباس مادها، پوشاک جنگجویان ماد و جواهرات در دوره مادها مطالب بعدی این فصل را تشکیل می دهند. در ادامه، توضیح درباره نخستین امپراتوری ایران یعنی امپراتوری هخامنشی اولین قسمت فصل چهارم را تشکیل می دهد. بعد از این بخش به پوشاک پارسی پرداخته شده است و در ادامه جامه سنتی پارس ها، ضمائم لباس های هخانمنشیان، آرایش های مو و سربند های پارس ها و پوشاک زنان هخامنشی می آید. پس از پوشاک زنان در این دوره درباره لباس جنگی در دوره هخامنشیان توضیح داده شده است. ضمنا درباره تیر و کمان ها، ریسمان ها و ارابه جنگی که زیر مجموعه ابزار آلات جنگی هستند جداگانه شرح داده شده است.
در فصل پنجم نیز ابتدا با چگونگی روی کار آمدن اسکندر، پیوند فرهنگ ایرانی و یونانی توسط او، وقایع بعد از او از جمله تقسیم جهان به سه امپراتوری، اتفاقات پس از این تقسیم و حکومت پادشاهان سلوکی آغاز می شود. در بخش بعد نویسنده به این موضوع پرداخته است که: اسکندر "تمدن یونانی را بر نمدن آرام و صلح آمیز ایرانی ترجیح می داد." و در نتیجه اینکه چند فرهنگ در این زمان با هم اختلاط پیدا کردند (ایرانیان با فرهنگ های مختلف و یونانیان با فرهنگ هلنی)، هنرمندان ایرانی نیز می بایست خود را با ذوق و سلیقه های مشتریان چند ملیتی وفق میدادند و بدین ترتیب هنر ایران و در نتیجه پوشاک آن دچار تحول شد. بحث فوق به طور کامل شرح و بسط داده شده است. این فصل با آوردن نمونه از مجسمه هایی که اختلاط فرهنگ ایرانی و یونانی در انها محرز است،به پایان می رسد.
در ادامه، تاریخ دوره اشکانیان نخستین مبحث این فصل ششم را به خود اختصاص می دهد. پیشینه قوم پارت و منطقه پراکندگیشان، ویژگیهای آنها، چگونگی قدرت گرفتن و تشکیل پادشاهی اشکانی و سرگذشت پادشاهان آن مطالب این بخش از فصل ششم را تشکیل می دهند. شیفتگی پادشاهان پارت نسبت به تمدن یونانی از یک طرف و اشتیاق شدید مردم ایران نسبت به تمدن و هنر ایرانی درابتدا اتفاق افتاد اما "این فشار ملی گرایانه که به نفع پادشاهان نیز بود خصوصا زمانی که جنگ ها و کشمکش ها تاج و تختشان را به لرزه در می آورد کم کم راه را به سوی ایرانی کردن هنر باز کرد. به این ترتیب به واسطه هنر پارتی، سبک یونانی-ایرانی جانشین سبک نو-ایرانی شد." (صفحه 104).
در این بخش، این موضوع با آوردن شواهد و مدارک مفصلا توضیح داده می شود.
ویژگی های هنر پارتی، پارچه در این دوران، اجزای لباس پارت ها، شباهت لباس آنها به لباس مادها، نیز به طور مختصر از دیگر مطالب این فصل هستند. بعد از این قسمت عنوان بندی این فصل به این ترتیب است و درباره هر یک به صورت مفصل توضیح داده می شود: جامه شاهان و شاهزادگان، لباس نظامی، تجهیزات جنگی از جمله زره،لباس مذهبی، و مواردی چون، آرایش موها، جواهرات، کفش ها و لباس زنان. پس از سرگذشت امپراتوری ساسانی در ابتدای فصل هفتم به صورت نسبتا خلاصه، در زیر مجموعه جامه ساسانی ها ابتدا به ترتیب درباره پارچه ها، لباس جنگی، کلاه خود، سلاح ها، چاقچور و پوشش سر و آرایش موها در این دوران مطالبی ذکر شده است. ذیل عنوان پارچه، درباره چگونگی ورود ابریشم از چین به ایران، صادرات لباس از ایران به بیزانس، قدرت ساسانیان به خاطر جاده ابریشم، پیشرفت هنر نساجی در این زمان و علت آن، کیفیت این نوع پارچه ها، هنر بافندگی در ایران و ... سخن گفته می شود. در قسمت بعد به بررسی پوشاک در دوره ساسانی با استفاده از جامهای نقره ای و طلایی یافت شده و تخته سنگهای باستانی مثل نقش رستم پرداخته شده است. در هر یک از این اشیاء، یکی از پادشاهان ساسانی و اطرافیان او مورد بررسی از نظر پوشاک قرار گرفته اند.این پادشاهان عبارتند از: اردشیر اول، بهرام دوم، نرسه، بهرام پنجم(گور)،پیروز و خسرو اول.در قسمت بعد نیز اختصاصا جامه دربار ساسانی مورد توجه قرار گرفته و باز هم به پادشاهان با استفاده از اشیاء و نقوش در زمینه پوشاک پرداخته شده است.
شلوار ساسانی عنوان بعدی این فصل را تشکیل میدهد. بعد از آن به توضیح درباره جامه های ساسانیان از نظر رنگ آمیزی می رسیم. در این قسمت نیز تنها به رنگ پوشاک پادشاهان پرداخته شده. در قسمت بعد پوشاک زنان در این دوره مورد مطالعه قرار میگیرد. قبل پرداختن به اجزای لباس درباره وضعیت اجتماعی زنان توضیح داده شده است. در نهایت به این نتیجه می رسد که "در واقع پول و ثروت بود که قانون را می ساخت، زن طبقات پایین جامعه متاسفانه فقط میتوانست از تصاویر هنری حذف شود؛ نقصانی که باعش می شود تنها به لباس زنان اشراف و طبقات مرفه جامعه بپردازیم."(صفحه 195) سپس به بررسی نقوش برجسته طاق بستان و نقش رستم، موزاییک های بیشاپور و قطعات طلا کاری شده موجود در موزه های مختلف دنیا مربوط به آن دوران پرداخته است. جامه مذهبی در دوران ساسانی، پاپوش های ساسانیان شامل پوتین ها و کفش های کوتاه و فرش در آن دوران مطالب بعدی فصل را به خود اختصاص داده اند.
بخش پایانی کتاب، نتیجه گیری است که در آن ابتدا موانع تحقیق در رابطه با پوشاک بیان می شود و در ادامه مولف می گوید: "مهمترین مسئله ای که باقی می ماند این است که هر علمی که تحولات آن به کشفیات آینده بستگی دارد نمی تواند کاملا به طور دقیق تحقق پیدا کند." و "به روزی خواهیم رسید که اندکی از زندگی روزانه اجدادمان در شرایط بسیار ساده و فقیرانه تر از شزایط ذربارهای سلطنتی را که در این کتاب غایب است لمس کنیم."(صفحه 211) نکته مهمی که در این بخش به آن اشاره شده این است که حتی در دوره هخامنشیان نیز" شناخت لباس این دوران به جز آنچه لباس شاهان، خانواده آنها، نجبا و نظامیان اختصاص داده شده غیر ممکن است."(صفحه 212)
در حقیقت این بخش به نتیجه گیری کلی با توجه به شرایط اجتماعی و اخلاقی و مقوله پوشاک در دوران باستان پرداخته شده است. به عنوان مثال با وجود فقدان اسناد صحیح، کافی است که به طور مختصر زمینه اجتماعی را باز سازی کرد که نمود های آشکاری از بدبختی واقعی مردم و بالاتر از آن زندگی عادی روزانه آنان به دست آید.
تولیدوپخش...
برچسب : نویسنده : داودی tolidvapakhsh بازدید : 75